چگونه  گیک شویم

سال‌های سال است که لغت گیک Geek  را می‌شنوم. اما نمی‌دانستم که چگونه می‌توان یک گیک شد؟ اصلاً گیک شدن مگر کتاب راهنمایی دارد؟

گیک شدن چه معنایی دارد و راه رسیدن به آن چیست؟

 کتاب گیک شدن(Being Geek  همان کتابِ راهنمای مورد نظر است. توضیحات بیشتر درباره کتاب گیک شدن را در ادامه متن آورده‌ام و می‌خواهم موضوعِ  گیک شدن و چگونه گیک شدن را بیشتر باز کنم. در ابتدا باید بدانیم که گیک به چه معناست و حوزه مورد نظری که می‌خواهم درباره گیک شدن بحث کنم، گیک شدن در نرم‌افزار است.

قبلا در این مطلب درباره کتاب گیک شدن توضیحاتی داده‌ام که می‌توانید به عنوان مقدمه‌ای بر این مطلب آن پست را مطالعه کنید. اگر بخواهم به طور کلی و خلاصه‌وار درباره کتاب گیک شدن توضیحی دهم، باید بگویم که این کتاب مربوط به  حوزه تصمیم‌گیری و دقیق‌تر تصمیم‌گیری در حوزه نرم‌افزار است.

 


Being Geek Book


کتاب گیک شدن

 

کتاب گیک شدن نوشته‌ی مایکل لاپ  سال 2010 توسط انتشارات O’REILY  در آمریکا چاپ و منتشر شده است.عنوان فرعی کتاب The Software Developer’s Career Handbook قرار داده شده است.  البته در ابتدای مطالعه با یک کتاب غنی مواجه می‌شوید نه یک جزوه کاری توسعه نرم‌افزار. در کتاب گیک شدن با مسائل جدیدی دست و پنجه نرم می‌کنید که در کمتر کتابی با آن مسائل روبه‌رو می‌شوید.   Michael Lopp  نویسنده کتاب گیک شدن یکی از مهندسین و مدیران سرشناس سیلیکون ولی است که اکنون در Slack  مشغول به کار است.  نویسنده، مقدمه‌ی کتاب گیک شدن را این‌گونه شروع می‌کند:

 

I’m a geek, and I might be a nerd, but I’m not a dork.

I’ve been at these definitions long enough to see them transformed from cruel words of judgment to badges of honor and labels of praise, but even with dramatically better PR and social standing,

were still a demographic saddled with debilitating social skills, strange control issues, and an insatiable appetite for information.

 

…and we don’t even have a good definition for the labels we’ve given ourselves.

 

 

اگر همان متن بُلد شده را بخوانید، می‌توان به موضوعاتی که قرار است در کتاب گیک شدن بحث شود، پی برد. مایکل لاپ (Michael Lopp) اظهار می‌کند که چرا با وجود جایگاه اجتماعی خوبی که انسان کنونی دارد  اما فعلاً یک جمعیتِ شناخته شده با مهارت‌های اجتماعی و تصمیم‌گیریِ ضعیف در کنترل مسائل به شمار می‌رود و به صورت ناپایداری مشتاق به دریافت هرچه بیشتر اطلاعات است و اشتهایی سیری ناپذیر دارد.

 

درباره نویسنده کتاب گیک شدن

 

مایکل لاپ  در سال 1970 در کالیفرنیا چشم به جهان گشود. مایکل لاپ بلاگر، مهندس نرم‌افزار و یک وب‌کامیک است. در وبلاگش که Rands In Rope  نام دارد، بیشتر درباره مدیریت و تصمیم‌گیری در حوزه نرم‌افزار مطالبی را می‌نویسد.  مایکل لاپ یک سخنرانی با عنوان The Second Act  دارد که مطالب خوبی را در مورد شرکت‌های اپل، بردلند، نت اسکیپ، اسلک و ... و نحوه تصمیم‌گیری در حوزه نرم افزار و شرکت‌هایی را خودش در آن کار کرده است را توضیح می‌دهد. این که چه تصمیماتی باعث شکست تعدادی از شرکت‌ها و از گردونه رقابت خارج شدن آن‌ها انجامید و چه تصمیماتی در حوزه نرم‌افزار و شرکت‌های نرم‌افزاری انجام گرفت که باعث رشد غول‌آسای  تعدادی از این شرکت شد.

 

 

 

 

ریشه لغت گیک  

لغت گیک  (Geek) در ابتدا لغتی آلمانی بوده و ریشه‌اش یک لغت آلمانی است. شکل اولیه این لغت Geck به انگلیسی و  gek  به آلمانی  بود. در اواخر قرن نوزدهم میلادی به لغت Geek تغییر شکل داد و وارد زبان انگلیسی شد. اما در آن ابتدا به معنای شخصی دیوانه و نادان بود، هم آلمانی و هم انگلیسی.

 

معنای لغت گیک

وقتی در دیکشنری لانگمن  لغت گیکGeek  را وارد کردم با توضیحات زیر روبه‌رو شدم :

 

geek / gik / noun [ countable ]

slang someone who is not popular, wears unfashionable clothes, behaves awkwardly in social situations, and is interested in things that most people think are strange

— geeky adjective

 

کسی که زیاد محبوب نیست و لباس‌هایی می‌پوشد که مُد نیست و به گونه‌ای رفتار می‌کند که مطابق عُرف جامعه نیست و به چیزهایی علاقه‌مند است که اکثر مردم فکر می‌کنند آن چیزها عجیب و غریب است.

اما بعد از ظهور انقلاب کامپیوتر و حضور افراد متخصص این حوزه، معنای لغت گیک تا حدودی تغییر کرد. الان تا جایی که من شنیده‌ام و اطلاع دارم لغت گیکGeek  به معنای کسی است که سرش در کامپیوتر است و می‌تواند به طور حرفه‌ای برنامه‌نویسی کند.

البته با توجه به گفته‌های Michael Lopp در کتاب گیک شدن این معنایی که در جامعه‌ی امروزی وجود دارد نادرست،  و شاید با درصد احتمال کمی قسمتی از آن  درست باشد.

 

 

 

 

درباره کتاب گیک شدن

 

اگر بخواهم درباره کتاب گیک شدن توضیحات بیشتری بدهم ابتدا باید به ساختار کتاب بپردازم. کتاب گیک شدن( ) در چهار بخش و چهل فصل تنظیم شده است. قسمت اول که عنوان آن "A Career Playbook" نام دارد، دارای هفت فصل است که فهرست این بخش(Section) را در ادامه نوشته‌ام. 

 

 

 

 

Chapter 1: How to Win

 

Chapter 2: A List of Three

 

Chapter 3: The Itch

 

Chapter 4: The Sanity Check

 

Chapter 5: The Nerves

 

Chapter 6: The Button

 

Chapter 7: The Business


کتاب گیک شدن Being Geek


 

در آینده می‌خواهم در چند مطلب به طور مفصل درباره کتاب گیک شدن توضیح دهم و موضوعاتی مهمی را که در این کتاب وجود دارد را با شما دوستان گرامی به اشتراک بگذارم. این مطالب در دسته سلسله مطالب #چگونه گیک شویم قرار داده می‌شود.

 

همانطور که گفتم در قسمت اول که عنوان آن یک کتاب کار حرفه‌ای(A Career Playbook) اسم گذاری شده است،  به  بررسی مباحث مطرح شده در حوزه‌ی تصمیم گیریِ نرم‌افزار می‌پردازد. اگر بخواهم دقیق‌تر به مبحث تصمیم گیری  در حوزه نرم‌افزار بپردازم باید از خود کتاب گیک شدن مایکل لاپ کمک بگیرم.              

 

This first section of walks you through the endless list of decisions and tasks you can perform as you consider and engage in the search for your next gig. From early warning signs in the

current gig to figuring out how to constructively stalk your future employer, these chapters document the various plays you can make as you consider the next move in your career.

These chapters leave the hardest part to youmaking the decision.

                                                                                                                                                                                                                  

 همانطور که خود مایکل لاپ در قسمت اول کتاب گیک شدن  توضیح داده است، تصمیم‌گیری در حوزه نرم‌افزار یکی از سخت اعمالِ کاری حوزه نرم‌افزار  است.  مایکل لاپ با توجه به تجربه‌هایی که در سیلیکون ولی داشته است، سخت‌ترین بخشِ هر کاری در حوزه‌ی نرم‌افزار و شرکت‌های نرم‌افزاری را تصمیم گیری می‌داند.

مایکل لاپ در دوران کاری خودش در شرکت‌های مختلفی مشغول به‌کار بوده و تجارب، هم‌نشینی‌ها و بحث‌وگفتگوهای زیادی را با اشخاص مختلف در حوزه نرم‌افزار داشته است. اما بعد از این هم‌نشینی‌ها و گفتگوها یک مسئله پیش می‌آید؛ مسئله تصمیم‌گیری و زمان تصمیم‌گیری.

 

تصمیم‌گیری در حوزه نرم‌افزار : چگونه برنده شویم

 

مایکل لاپ نویسنده‌ی کتاب گیک شدن در بخش اول در مورد تصمیم‌گیری درحوزه نرم‌افزار، توضیح می‌دهد که ما(یعنی کسانی که در حوزه نرم‌افزار کار می‌کنند) با لحظات حیاتی کمی در طی زمان توسعه نرم‌افزار مواجه می‌شویم، با تصمیمات کوچکی در طی چرخه توسعه نرم‌افزار روبه‌رو می‌شویم، اما این‌ها تصمیماتی کوچک نیستند. بلکه تصمیمی که ما در زمان توسعه‌ی نرم‌افزار می‌گیریم، دیگر راه برگشتی را برای ما به جای نمی‌گذارند.

 

 

once youve made this decision, there is absolutely no going back.

Michael Lopp, , page 3.

 


Being Geek A Career PlayBook


 

شاید شما هم با  مشکلات و مسائلی مواجه شده باشید که در طی چرخه‌ی توسعه نرم‌افزار چندان به چشم نمی‌آیند،   اما مسائل مهمی هستند که تصمیم‌گیری جهت حل این مسائل یک واقیت  مهم است.

 

مسائلی نظیر:

 

آیا بعد از دریافت پیشنهاد کاری، می‌توانم درخواست پول بیشتر را داشته باشم؟

چه‌کاری می‌توانم انجام دهم وقتی رئیسم به من دروغ می‌گوید؟

چگونه بدون اینکه با کسی(احدی) سخن بگویم، بتوانم موقعیت(پوزیشن) شغلی خودم را ارتقاء دهم؟

و سوالاتی از این دست که می‌توان لیست را تا انتها ادامه داد.

جهت حل مسائل و مشکلات تصمیم‌گیری در حوزه نرم‌افزار  کلاسی در دانشگاه‌ها وجود ندارد که این مسائل را به ما آموزش دهد. اما وقتی وارد کسب و کاری می‌شویم، با این دسته مسائل مواجه می‌شویم و باید بتوانیم در آن لحظات تصمیم‌گیری کنیم. اگر هم بخواهیم در مورد این مسائل در اینترنت و ویکی‌پدیا سرچ کنیم،  فقط می‌توانیم به تعاریفی دست پیدا کنیم.

 

گیک‌ها افرادی هستند که در یک یا چندین حوزه کاری-تخصصی قوی هستند، اما مسائلی پیش می‌آید که گیک‌ها در حل آن‌ها ناتوان عمل می‌کنند. 

مایکل لاپ در فصل اول کتاب گیک شدنکه عنوانش چگونه برنده شویم(How to Win)، درباره این مسائلی که پیش می‌آید و حل‌نشده باقی می‌ماند، از گیک بودن اظهار تاسف می‌کند و اینگونه نظر خود را بیان می‌کند:

 

Wikipedia can give you definitions, but it can’t help a social introvert who sees much of the world through

a keyboard.

This is the hand you’ve been dealt. Let’s embrace the geek.

                                                                                                                                                                                              

                                                                                                                                                                                                                 

کتاب گیک شدن به درد چه کسانی می‌خورد

 

کتاب گیک شدن به درد کسانی می‌خورد که، مدرکMBA نداند و  زیرِ دست مدیران نیروی انسانی شرکت‌های مختلف کار می‌کنند که  هیچ شناختی  از ایده‌ها و افکار آن‌ها ندارند.

مایکل لاپ در کتاب گیک شدن جهت حل این مشکل به سراغ کسانی می‌رود که تفکر در سیستم دارند. توجه کنید که تفکر در سیستم(Thinking in System)  با تفکر سیستمی(System Thinking)  تفاوت دارد. البته خوشبختانه قبلاً در این مطلب§ به تفاوت این دو موضوع پرداخته‌ام. بنابراین از این موضوع گذر می‌کنیم.

 

مایکل لاپ از کسانی که تفکر در سیستم دارند، خوشش می‌آید و در اکثر بحث‌هایش در بخش اول کتاب گیک شدن، به اهمیت این موضوع تاکید ‌می‌کند.

مایکل لاپ می‌گوید : ما متفاوت هستیم و فهمیدن این تفاوت‌ها نقطه شروع خوبی است.

 

We’re different, and understanding these differences is a good place to start.

 

گیک بودن از نظر مایکل لاپ

 

حالا با توجه به این تعاریف و مباحثی که مطرح شد، هنوز به درستی متوجه نشده‌ایم که دقیقا گیک چه کسی است و به چه کسی گیک می‌گویند.

اما در ادامه مطالعه کتاب گیک شدن مایکل لاپ اعلام می‌کند که تفکر در سیستم و داشتن تفکر سیستمی، هسته‌ی اصلی یک فردِ گیک است و اگر می‌خواهیم کسی را گیک بنامیم باید به این نکته توجه کنیم که آیا این فرد از توانایی تفکر در سیستم برخوردار است یا خیر؟

مایکل لاپ به این موضوع باور دارد که گیک‌ها کسانی هستند که تفکر در سیستم دارند و به نوعی متفکر سیستمیِ خاصِ آن حوزه هستند.

 

از نظر مایکل لاپ گیک شخصی است که؛

 

1)ابتدا به جستجوی معانیِ موضوعاتِ مختلف جهت فهم آن‌ها می‌پردازد.

2)سپس با استفاده از مهارتِ تفکر در سیستم، مسئله مورد نظر را تمیز و تشخیص می‌دهد.

3) در مرحله بعد قواعد و قوانین موجود را بررسی می‌کند.

4)در ادامه، مراحل بعدی که قرار است اتفاق بیافتد را می‌داند  یا بررسی می‌کند.

5) در پایان باید بگوییم که این فرد یک برنده است. یک گیک به معنای واقعی.

 

مباحثی که در این مطلب مطرح شد، تنها یک قسمت از مجموعه‌ای چند قسمتی درباره گیک‌هاست که در آینده قرار است به توضیح و تفسیر مشکلات گیک‌ها و ویژگی‌های آن‌ها بپردازیم.

مسائلی نظیر این‌که  یک گیک چگونه می‌تواند بهترین تصمیم‌گیری در حوزه نرم‌افزار را داشته باشد، چطور می‌تواند به رئیس خود در بحران‌ها پاسخ دهد و مانع از پیش آمدن بحران‌های دیگری شود و مسائلی از این دست که می‌خواهم در چندین مطلب مفصل به واکاوی مسائل این حوزه بپردازم.

 

 


مطالب مرتبط :

تصمیم گیری در حوزه نرم افزار- گیک بودن(معرفی کتاب)

نرم افزار چگونه توسعه می یابد

نرم افزار چیست و نرخ شکست نرم افزار