چرا بعضی وقت‌ها پیش می‌آید که فکر می‌کنیم می‌توانیم طرف مقابلمان را درک کنیم؟

در حقیقت در اکثر مواقع ما نمی‌توانیم درد و رنج و مشکل آن فرد را درک کنیم. حتی روانشناسان هم در اکثر مواقع نمی‌توانند با یک جلسه درمانی، مشکل بیمار خود را تشریح کنند. حال صحبت کردن و بیان کردن بک جلمه دیگر جای خودش را دارد.

به نظرم در اکثر مواقع باید جای دو کلمه را برای خودمان عوض کنیم.

" من می‌دانم و دردِ تو را درک می‌کنم " را تغییر داده و به جایش بگوییم : " من نمی‌دانم و نمی‌توانم دردت را درک کنم ".

 این را برای کسی نوشتم که این روزها درگیر مشکلی است که نمی‌دانم و حتی نمی‌توانم عمق مشکل را درک کنم. فقط می‌توانم آرزو کنم که حال خودش بهتر شود. 

برای سعید یگانه عزیز.