شجاعت چیست
شاید مدت ها با این گونه سوالات مواجه شده باشید. سوالاتی نظیر شجاعت چیست؟ معنایش چیست؟
این همه در مورد خلاقیت صحبت می شود. اصلاً خلاقیت به چه معناست؟ منظور از خلاقیت چیست؟
آیا خلاقیت و شجاعت باهم ارتباطی دارند؟
مدت ها ذهنم درگیر این مباحث و سوالات بود. این که انسان اگر در این دنیا بخواهند زنده بماند و قدرت رقابت با دیگران را داشته باشد، باید از عناصری به نام خلاقیت و شجاعت استفاده کند.حال خلاقیت و شجاعت چگونه تعریف می شوند؟
قبل از تعریف شجاعت ابتدا باید این نکته را به یاد داشت که ما در زمانه ای زندگی می کنیم که نسلی در حال مردن است و نسلی هنوز زاده نشده است.وقتی به اطرافمان می نگریم و تغییراتی اساسی در رفتارهای جنسی، سبک های ازدواج، ساختارهای خانوادگی، تعلیم و تربیت ، دین ، فناوری و تقریباً هر جنبه دیگر زندگی مدرن می بینیم نمی توانیم در این خصوص تردید کنیم.
زیستن در این عصر برزخ براستی مستلزم شجاعت است. این مسائل باعث می شوند که احساس کنیم بنیادهای ما متزلزل شده است. حال باید چه کنیم ؟ آیاد باید خود را با ترس و اضطراب عقب بکشیم ؟
آیا باید تسلیم شویم و بی حرکتی خود را با بی تفاوتی جبران کنیم؟
اگر چنین کنیم ، خود را تسلیم سرنوشتی کرده ایم که آینده ما را رقم خواهد زد و ویژگی ممتاز بشر یعنی تاثیر گذاشتن بر تکامل خویش از طریق خودآگاهی را از دست خواهیم داد، در برابر قدرت شکست ناپذیر تاریخ دست از مقاومت بر می داریم و فرصت شکل دادن به آینده ای عادلانه تر و انسانی تر را از دست خواهیم داد.
خب بعد این بحث این چالش مطرح می شود که آیا باید از شجاعت لازم برای حفظ حساسیت، آگاهی و مسئولیت در مواجه با این تغییرات شدید دست بشوییم ؟
یا
آگاهانه ، هرچند در مقیاس کوچک ، در شکل دادن به جامعه ی جدید مشارکت کنیم؟
رولو می در کتاب شجاعت خلاقیت می نویسد که آدم های شجاع چالش دوم را در ذهن خود دارند. در ادامه بیان می کند که ما برای انجام کار جدیدی فراخوانده شده ایم ، مواجه با سرزمینی که کسی در آن نیست ، وارد شدن ناگزیر به جنگلی که هیچ مسیر قدیمی و مشخصی در آن وجود ندارد و هیچ کس هم از آن بازنگشته است تا ما را راهنمایی کند. این همان چیزی است که اگزیستانسیالیست ها به آن اضطراب نیستی می گویند.
تعریف شجاعت :
زیستن در آینده به معنای جست زدن به درون ناشناخته هاست و لذا این امر مستلزم درجه ای از شجاعت است. این شجاعت نقطه ی مقابل ناامیدی نخواهد بود. ما اغلب با یأس و ناامیدی رو به رو خواهیم شد همانطور که در حقیقت هر شخصی با آن مواجه شده است.
شجاعت به معنای غیاب ترس و ناامیدی نیست، بلکه توانایی حرکت رو به جلو علیرغم یأس و ناامیدی است.
این تعریف شجاعت بود از دیدگاه کیِ یرکگور و نیچه و کامو و سارتر.
نکته بعدی که باید در شجاعت به یاد داشته باشید این است که شجاعت مسلزم لجاجت صرف نیز نیست، چرا که ما برای خلق چیزی باید آن را با دیگران انجام دهیم.اما اگر آدمی افکار و اندیشه های اصیل خودش را ابراز نکند و به موجودیت خودش گوش فرا ندهد به خودش خیانت کرده است و همچنین به خاطر عدم توفیق در یاری رساندن به کل انسان ها موجبات یأس و ویرانی جامعه را فراهم کرده است.
خصوصیت اصلی این شجاعت آن است که مستلزم نوعی محوریت در درون هستی خود ماست که بدون آن خودمان را تهی احساس می کنیم. «تهی بودنِ»درون معادل نوعی بی احساسی در بیرون است و افزایش بی احساسی در دراز مدت به ترس و بزدلی می انجامد.
واژه شجاعت از همان ریشه واژه فرانسوی Coeur به معنای «قلب» مشتق شده است.بنابراین ، همانطور که قلب آدمی با پمپاژ کردن خون به دستها ، پاها و مغز موجب توانایی بخشیدن به عملکرد سایر اندام های بدن می شود، شجاعت نیز تحقق همه فضیلت های روانی انسان نظیر عشق و وفاداری را ممکن می سازد. بدون شجاعت ارزش های دیگر آدمی صرفاً به رونوشتی از فضایل تبدیل می شود.
به علاوه شجاعت را نباید با شتاب و ناشکیبایی اشتباه گرفت. آنچه به شکل شجاعت تغییر چهره می دهد ممکن است صرفاً نوعی لاف دلیری از کار درآید که فرد برای جبران ترس ناهشیار خود و اثبات غرور و قدرت نمایی خویش استفاده می کند. نظیر خلبانان پرشور در جنگ جهانی دوم. نتیجه نهایی چنین شتابی موجب کشته شدن فرد می شود و یا دست کم مثالاً سرش در اثر اصابت باطوم پلیس صدمه می بیند که هر دوی آن ها را نمی توان شیوه های مؤثر برای نشان دادن شجاعت قلمداد کرد.
مردم با بسیاری از تصمیم های که هر روز در زندگی اتخاذ می کنند به ارزش و منزلت خویش دست می یابند. این تصمیم ها به شجاعت نیاز دارند. به همین دلیل است که پل تیلیش از شجاعت به عنوان امری وجود شناختی که برای هستی ما ضروری است سخن می راند.
انواع شجاعت :
شجاعت هم انواع مختلفی دارد.
شجاعت جسمانی
شجاعت اخلاقی
شجاعت اجتماعی
شجاعت خلاقیت
قبل از اینکه به بررسی و تفسیر خلاقیت و شجاعت خلاقیت بپردازیم ، لازم می دانم که با نویسنده کتاب شجاعت خلاقیت ، یعنی رولو می آشنا شویم.
در مورد رولو می
رولو مِی Rollo May یک روان شناس وجودگرا( اگزیستانسیالیست ) است که در سال 1909 در اوهایو آمریکا متولد شد. لیسانس خود را در هنرهای زیبا در سال 1930 دریافت کرد و پس از آن به عنوان نقاش و معلم دوره گرد به سراسر اروپا سفر کرد.در این مدت در یکی از دوره های تابستانی آلفرد آدلر حضور یافت.
رولو می در سال 1939 به آمریکا برگشت و به تحصیل در رشته الهیات پرداخت. در آنجا بود که با مکتب اگزیستانسیالیسم آشنا شد و بعد به روان شناسی علاقمند شد. پل تیلیش استاد و دوست رولو می بود و مِی عنوان کتاب حاضر را به تأسی از کتاب شجاعت پل تیلیش نامگذاری کرده است. رویکرد رولو مِی به روان درمانی ، تلفیقی از مفاهیم روانکاوانه و مضامین وجودی(اگزیستانسیالیسم) است.
روانشناسان وجودی(اگزیستانسیالیسم) تحت تأثیر فیلسوفان وجودی از جمله کیِ یرکگور ، نیچه و هایدگر، سارتر و بوبر بوده اند. چهار بنیانگذار برجسته روان درمانی وجودی (اگزیستانسیالیسم) عبارتند از : رولو میِ ، جیمز بوگنتالو اروین یالوم و ویکتور فرانکل است. که رولو مِی عنوان پدرِ روان درمانی اگزیستانسیالیسم را دارد.
یوآخیم کروگر (Joachim I. Krueger) پروفسور ارشد روانشناسی وجودی در دانشگاه اورگان آمریکا در یادداشتی بر کتاب Courage to Create یا شجاعت خلاقیت که در ایران هم در سال ۹۲ و ۹۵ ترجمه شده است، می آورد: وقتی که من در کالج تحصیل می کردم، رولو می هنوز در میان افرادی که علاقه مند به روانشناسی بالینی بودند شهرت داشت. آثار و تفکرات وی چندان در دانشگاه ها جایگاهی نداشت زیرا از معیارهای علمی پوزیتیویستی آن دوران پیروی نداشت. مثبت گراها هم با او میانه ی خوبی نداشتند. اما پیوند اندیشه های می با ابراهام مازلو در روانشناسی انسان گرا و سنت اگزیستانسیالیسمی کیرکگارد که بعدها در نظام فلسفی نیچه و هایدگار به درجات عالی رسید، رولو می را در زمینه ی رواشناسی معنا گرا و وجودی سرآمد کرد. با اینکه می نظام فکری مبتنی بر رویکرد روانکاوی را باور دارد اما توجه ویژه اش به اراده آدمی در ساخت و درک معنا در زندگی تفاوت نگاه اش به روانشناسی و روانکاوی را هویدا می سازد.
شجاعت خلاقیت نخستین اثری از می بود که توانست رویکرد فلسفی اگزیستانسیالیسمی فلسفی را که متکی بر دو اصل اراده و انتخاب است را وارد تئوری های روانشناسی کند.(لینک متن کامل مصاحبه)
خب پردازیم به مبحث خلاقیت.
تعریف خلاقیت :
وقتی خلاقیت را تعریف می کنیم باید از یک سو بین شکل های کاذب آن یعنی خلاقیت به عنوان زیبا باوری سطحی ، و از سوی دیگر ، شکل اصیل آن یعنی فرآیند آوردن چیزی جدیدی به عرصه ی وجود تمایز قائل شویم.
تمایز مهم بین هنر در مقام صناعت (همچون «خبرگی » یا کار «ماهرانه» ) و هنر اصیل است.
این تمایزی است که هنرمندان و فیلسوفان در سراسر قرن ها کوشیده اند روشن سازند. برای مثال ، افلاطون شاعران و هنرمندان را تا حلقه ششم واقعیت تنزل مرتبه داده است زیرا به گفته وی آنها فقط با ظواهر سروکار دارند و نه با خود واقعیت. او به هنر به عنوان امری تزیینی و شیوه ای برای زیباتر ساختن زندگی و پرداختن به صورت های ظاهری اشاره داشت. اما در رساله زیبای بعدی اش ، میهمانی (Symposium) ، به توصیف چیزی که هنرمندان حقیقی می نامید پرداخت.
یعنی کسانی که به واقعیتی جدید حیات می بخشند، به زعم او این شاعران و دیگر اشخاص خلاق کسانی هستند که خود هستی را بیان می کنند. اینها کسانی هستند که اگاهی بشر را گسترش می دهند. خلاقیت آنها اصلی ترین نمود و جلوه مرد یا زنی است که هستی خویش را در جهان تحقق می بخشد.
فرآیند خلاق را نباید به عنوان ثمره ی بیماری مورد کاوش قرارداد، بلکه باید نشانگر بالاترین درجه سلامتی عاطفی و ابراز افراد سالم در انجام تحقق بخشیدن به خودشان تلقی کرد.خلاقیت را باید هم در کار دانشمند دیدی و هم در کار هنرمند، هم در عمل متفکر و هم در عمل زیبایی شناس و باید بدانیم که خلاقیت هم در هدایت فناوری نوین نقش دارد و هم در رابطه سالم مادر وفرزند.
خلاقیت چنان که فرهنگ لغت وبستر به درستی توصیف کرده در اصل فرآیند آفریدن و به عرصه هستی آوردن است.
شجاعتِ خلاقیت :
در اینجا به مهم ترین نوع شجاعت می رسیم. در جایی که شجاعت اخلاقی عبارت است از اصلاح خطاها، در مقابل ، شجاعتِ خلاقیت به معنای کشف شکل های جدید ، نمادهای نو، و الگوی های تازه است که می توان جامعه ای نوین را بر پایه آن بنا کرد. هر شغل و حرفه ای می تواند و در واقع نیازمند نوعی شجاعت خلاقیت است. در روزگار ما فناوری و مهندسی ، دیپلماسی و تجارت ، و بدون شک آموزش ، همه این مشاغل و شمار دیگری از آنها در کانون تغییرات اساسی قرار گرفته اند و به اشخاص شجاعی نیازمندند تا این تغییرات را درک کرده و ان را هدایت کنند. نیاز برای شجاعتِ خلاقیت در نسبت مستقیم است با میزان تغییری است که آن شغل یا حرفه دستخوش آن است.
مترجم و انتشارات کتاب شجاعت خلاقیت:
این دو ویژگی در انسان میتواند او را در توصیف جهان کمک کند، هنگامی که انسان تنها خود را محدود به عقلانیت خود میسازد، به شکل مکانیکی و بدون انعطاف جهان را درک میکند، در حالیکه وقتی دیگر وجه خود به نام شورمندی را به کار میاندازد، از مرزهای متعارف عبور میکند و در این عبور است که خلاقیت شکل میگیرد.
بنابرگفته ی حسین کیایی در ایران کتابهای بسیاری با موضوع شجاعت و خلاقیت تالیف و ترجمه شده، اما در کمتر کتابی خلاقیت و شجاعت در کنار یکدیگر بررسی شده است. این کتاب مصداق آیه شریفه در سوره «یس» محسوب میشود با این مضمون که خدا هر روز در کاری است، چرا که خداوند هر روز در عالم هستی در حال خلاقیت است و این کتاب نیز درس خروج از تکرار و ملال را به خوانندگان یاد میدهد.
کتاب «شجاعت و خلاقیت» اثر رولو می با ترجمه ی حسین کیانی در 160 صفحه به قیمت 10 هزار تومان از سوی نشر دانژه منتشر شده است.
حسین کیانی از زبان خودش
من در کنار کار دولتی که از سال 1361 مشغول به آن بودم همواره ذهنم به جاهای دیگری پر میکشید، گویی به دنبال چیزی گمشده در پس ظواهر دنیا بودم و این دغدغه سرانجام مرا به فراگیری زبان انگلیسی در دانشگاه علامه طباطبایی در سال 1364 پیوند داد و افقهای تازهای در برابر من گشوده شد. در زمان دانشجویی چند مقالهی علمی و از جمله مطالبی دربارهی اخترشناسی ترجمه کردم. سپس قطعاتی ادبی و عرفانی از جبران خلیل جبران و پس از آن مقالهی معروف فرانسیس بیکن باعنوان «مطالعه» را برای نشریات مختلف ترجمه کردم. پس از پایان تحصیلات با یکی از دوستان به ترجمهی اولین کتاب خود باعنوان «شیوههای تفکر ملل شرق» در دو جلد از هاجیمه ناکامورا پرداختیم که به چاپ دوم هم رسید. طی 25 سال گذشته نیز در مجموع حدود بیست کتاب در حوزههای فلسفه، روانشناسی و ادبیات ترجمه کردهام. همچنین مقالات بسیاری را برای مجلاتی چون اطلاعات حکمت و معرفت، کتاب ماه فلسفه و... ترجمه کردهام که فهرست همهی آنها در ویکیپدیای (دانشنامه) فارسی موجود و قابل دسترسی است..
بخشهایی از گفت و گویی که با حسین کیانی درباره ی این کتاب در این سایت انجام شده است.
مطالب مرتبط :